ىرمان وسواس
بهترین راه درمان وسواس
سوال: من از بیست سال پیش مبتلای به وسواس در طهارت و نماز شده ام و تلاشهای زیادی برای رفع آن انجام داده ام که بی فائده بوده است و خانواده ام در صدد بوده اند حتی با زدن و مانند آن مرا از وسواس باز دارند اما نتوانستم از آن خلاص شوم. و اینک از محضر مرجع بزرگوارمان (دام ظله العالی) در این زمینه درخواست کمک دارم.
جواب: زمان برای بیان هر آنچه که در این زمینه بیانش ممکن است از مواردی که در درمان وسواس کمک می کند کافی نیست و بیان این مطلب زمان چند برابری می طلبد اما ابتداءاً تبرک می جویم به ذکر حدیث شریفی از امام صادق ( علیه السلام ) سپس در دنباله بعضی نکات را بیان می کنم.
اما حدیث: روایت کرده آنرا عبدالله بن سنان ( یکی از بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام ) که می گوید: یاد کردم برای امام صادق (علیهالسلام) از مردی که وسواس در وضو و نماز دارد و گفتم که او مرد عاقلی است. حضرت فرمودند: چگونه عاقل است در حالیکه اطاعت از شیطان می کند؟ عرض کردم: چگونه اطاعت از شیطان می کند؟ فرمودند: بپرس این موردی که برایش پیش آمده (وسواس) چگونه چیزی است؟ پس او خواهد گفت: از عمل شیطان است.
اما نکاتی که بیانشان اهمیت دارد:
مرض وسواس هیچ درمان نافع و موثری به جز اعتنا نکردن به وسواس و ترتیب اثر ندادن به آن تا مدتی طولانی ندارد و هر مقدار مدت ابتلاء به وسواس طولانی تر باشد درمان آن متوقف است بر ممارست بر عدم اعتناء به آن در مدت طولانی تری. پس کسیکه یک یا دو ماه است که وسواسش شروع شده چه بسا که بعد از مقاومت کردن در عدم اعتناء به آن به مدت 3 الی 9 ماه درمان شود و اما کسیکه بیست سال است وسواس دارد درمان نمی شود مگر با اعتنا نکردن به آن در مدت بسیار طولانی.
سوال مهمی که اینجا مطرح می شود این است که چگونه می شود انسان وسواسی قانع شود که ندای شیطانی وسوسه را اجابت نکند؟
جواب: راه آن این است که به انسان وسواسی به صورت واضح و بدون هیچ پیچیدگی و شک و شبهه ای فهمانده شود که اگر به وسواس اعتنا نکند گناهی مرتکب نشده و مستحق عذاب روز قیامت نخواهد بود حتی اگر عملش بر خلاف واقع صورت پذیرد. همانا آن چیزی که وسواسی را تحریک می کند تا مطابق وسوسه اش عمل کند این است که ترس دارد از بطلان عملش و اینکه مستحق عذاب شود لکن اگر به طور کامل قانع شود که اگر با وسواس مخالفت کند و به آن اعتنا نکند متحمل هیچ گناهی نخواهد شد و در مقابل پروردگارش معذور خواهد بود اگر چه که در واقع آن عمل صحیح نباشد. پس همانا این کار ، جدّاً او را از اعتناء به وسواس باز می دارد.
سوال: چگونه زمانیکه انسان وسواسی اعتناء به وسواسش نمی کند حتی اگر عملش هم خلاف واقع باشد در مقابل خداوند معذور است؟ مثلا زمانیکه شک در طهارت بدنش نماید و بناء بر طهارت بگذارد و وضوء بگیرد و نماز بخواند در حالیکه خداوند می داند که بدنش نجس بوده و وضوء و نمازش باطل است آیا این فرد روز قیامت هیچ مسئولیتی در قبال خداوند متعال ندارد؟
قطعا جواب منفی است و علت آن این است که او یک عمل انجام داده است و آن هم عمل کردن مطابق وظیفه شرعی اش در اعتناء نکردن به وسواس است. پس چگونه خداوند به خاطر این کار (عمل به وظیفه شرعی) او را عقاب می کند؟
توضیح بیشتراینکه: فتوای فقیه برای مکلف حجت است یعنی زمانیکه مکلف به فتوی عمل کند در حالیکه خداوند متعال علم به خطای او دارد، روز قیامت به خاطر مخالفتش با واقع عقاب نمی شود. مثلا زمانیکه فقیه فتوی به طهارت الکل بدهد و مکلف به خاطر استناد به این فتوی از الکل در لباس و بدنش اجتناب نکند پس وضو گرفته و نماز بخواند، لکن الکل در واقع نجس باشد، این مکلف روز قیامت به خاطر نمازهای باطلش عقاب نمی شود زیرا در مقابل خداوند می تواند اینگونه بگوید: خدایا تو اجازه این عمل (نماز با الکل) را بوسیله فتوی فقیه به من دادی و مرجع تقلید من هم فتوی به پاکی الکل داد و من به این دلیل در بدن و لباسِ نمازم از آن اجتناب نکردم پس آیا مرا به خاطر این کار عقاب می کنی؟
و از ناحیه خداوند متعال جواب می آید: ای بنده من تو معذوری و گناهی از ناحیه تو نیست.
تمام احوالات انسان وسواسی اینگونه است . همانا همه فقهاء با صراحت و وضوح ( به تبع نصوص شرعیه ) فتوی می دهند که وظیفه انسان وسواسی اعتناء نکردن به وسواس و بناء گذاشتن به طهارت هر آنچه که شک در طهارتش می کند است، بلکه حتی اگر علم به نجاست شیئی داشته باشد ( البته بر خلاف علمی که معمولا برای سایر مردم حاصل می شود ) اعتباری به علمش نیست و وظیفه اش این است که بناء بر طهارت بگذارد. پس اگر انسان وسواسی به این وظیفه شرعی اش عمل کند و بناء بر طهارت هر مشکوک الطهاره بلکه بناء بر طهارت هر متیقن النجاسه ای بگذارد، در مقابل خداوند متعال معذور است حتی اگر عملش خلاف واقع باشد و نمازش در لباس نجس صورت پذیرد و یا خوراکش متنجس باشد.
درخواست دارم که این مطالب را چند مرتبه بخوانید تا درستی آن در نفستان رسوخ کند سپس عزمتان را جزم کنید تا از امروز به وسواس عمل نکنید. عزمتان را جزم کنید بر آب نکشیدن آنچه که تصور می کنید نجاست به آن رسیده است. عزمتان را جزم کنید بر اینکه بناء بر طهارت هر آنچه که عین نجاست را با چشمانتان در آن ندیده اید بگذارید.
بزودی شیطان پیش شما آمده و می گوید: وضویت باطل است، نمازت باطل است، بدنت متنجس است و … .
و شما در جواب بگوئید: به فرض که باشد، تا زمانیکه در مقابل خداوند متعال معذور باشم و خداوند روز قیامت مرا عقاب نکند، (نجس بودن لباس و بدن و باطل بودن نماز) برایم اهمیت ندارد.
یکی از احکام فقهیه ای که شایسته است توجه به آن داشته باشیم این است که: شیء متنجس با ملاقات به شیء دیگر نجس کننده آن است البته تا زمانیکه واسطه بین عین نجاست و آن شیء دیگر متعدد نباشد و الّا موجب تنجّس شیء دیگر نخواهد شد. مثلا زمانیکه دست راست با بول ملاقات کند نجس می شود، و اگر دست چپ با دست راست ملاقات کند ( همراه با رطوبت هم باشد ) آن هم نجس می شود، و همچنین است اگر دست چپ با رطوبت با شیء دیگری مانند لباس ملاقات کند، اما اگر لباس با رطوبت با شیء دیگری برخورد کند ( چه آن شیء مائع باشد و چه نباشد ) موجب نجاستش نمی شود.
واین بابی است که هزار باب در یقین به نجاست نکردن اکثر آنچه که احتمال نجاست آن را می دهی، از آن باز می شود.
و در انتها از خداوند تبارک و تعالی برای شما عافیت کامل و توفیق در آنچه می پسندد و راضی به آن است درخواست دارم.
ملحقات منهاج الصالحین آیه الله سیستانی- مساله 9